دختری به اسم باران
داستانهای اجتماعی / داستانهای کوتاه
کتاب مصوّر حاضر، با موضوع داستانهای اجتماعی برای گروه سنی (ج) تهیه شده است. کتاب دارای هشت داستان است. داستانها، روایت خانوادهای در شمال کشور است که بچّههای خانواده تلاش میکنند به مادرشان در شرایط زندگی کمک کنند. «بوی نان، بوی بهار»، «دو بچّه غاز»، «دو تا ماهی»، «آبگیر کوچک»، «مرادقوزی»، «ماهیگیر»، «هدیة دریا» و «مرد کوچک» عنوانهای داستانها هستند. «باران» دختر کوچکی است که در شمال کشور با مادر و خواهر و برادر خود «سارا» و «محمّد» زندگی میکند. در یکی از روزها «باران» علیرغم مخالفت «محمّد» با چتر وی، زیر باران، به سوی مدرسه راه میافتد. او از روی سنگهای کنار دریا میپرید که ناگهان چشمش به یک ماهی بزرگ میافتد. ماهی لابهلای سنگها گیر کرده بود و موج او را از دریا بیرون انداخته بود. «باران» در فکر کمک به ماهی است که «محمّد» نیز به او میپیوندد. آنها با کمک هم، جایی را که ماهی گیر کرده بود، مثل یک آبگیر بزرگ درست میکنند تا ماهی را نجات دهند. با نجات ماهی، آنها نیز از خوشحالی مثل ماهی بالا و پائین میپرند.