عبور از شط آتش
داستانهای فارسی - قرن 14 / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - داستان
کامیون در مسیر جاده خاکی به راه افتاد، «ذوالفقار» کف کامیون از درد به خود میپیچید؛ لبهای سیاه درجهدار با چهرهای عبوس نام اسرا را میپرسید و در هر پاسخی که به مذاقش خوش نمیآمد، اسرا را شکنجه میداد. «مطوری»، یکی از همان اسرا بود که با اینکه عرب بود اما تسلیم بعثیها نشد و شکنجه آنان را به جان خرید. ذوالفقار پس از مدتی متوجه شده که میتواند برای چند لحظه برای رادیو مصاحبه کند و خبر اسارتش را اعلام نماید. در همین شرایط بود که او به یاد خاطرات گذشته و روزی که میخواست به جبهه بیاید میافتد و... در این کتاب از دریچهای نو در روایت داستانی از زوایای گوناگون حماسه دفاع مقدس بررسی شده است.