سرزمین خرگوشها
در زمانهای بسیار دور، فیلها، در سرزمینی سرسبز به خوبی و خوشی زندگی میکردند. اما چند سال باران نبارید و آنها دچار خشکسالی شدند و به محل سرسبز دیگری کوچ کردند. غافل از این که آن سرزمین قلمرو خرگوشها بود. فیلها به هیچچیز و هیچکس جز خودشان و سیر کردن شکمشان فکر نمیکردند. تا این که خرگوشها چارهای اندیشیدند؛ آنها یک خرگوش گلی به اندازة دو برابر فیلها ساختند، تا آنها وحشت کنند. فیلها با دیدن آن موجود بزرگ و عجیب ترسیده و از کار خود پشیمان شدند. حاکم خرگوشها که مشکل فیلها را درک کرده بود، به آنها اجازه داد تا زمانی که خشکسالی در سرزمینشان از بین برود، در آنجا بمانند. به شرط آنکه رعایت حال خرگوشها را بکنند. از آن پس فیلها و خرگوشها دوستان خوبی برای هم شدند. مخاطبان این داستان گروه سنی «ب» هستند.