دل‌درد هاپو

دل‌درد هاپو

داستان‌های کودکان و نوجوانان / داستان‌های حیوانات

مادر با لبخند گفت: «صبح به خیر هاپو! وقت بیدار شدن و صبحانه خوردن است». هاپو چشم‌هایش را باز کرد و گفت: «صبحانه نمی‌خورم مامان! دلم درد می‌کند». مادر گفت: «برای این که حالت خوب شود بهتر است استراحت کنی». هاپو نیز پذیرفت. اما چون حوصله‌اش سرمی‌رفت با اجازۀ مادرش پازل درست کرد و عکس‌های یکی از کتاب‌هایش را دید. سپس شیر و بیسکوییت خورد. وقتی خواست دوباره استراحت کند از پنجره سروصدای دوستانش را شنید که مشغول بازی بودند. هاپو که دیگر دلش درد نمی‌کرد با اجازۀ مادرش برای بازی نزد دوستانش رفت. او به دوستانش گفت: «دل‌در خیلی هم بد نیست، ولی خوب شدن خیلی بهتر است!» کتاب حاضر از مجموعۀ «هاپو و دوستانش» به چاپ رسیده است.

قیمت چاپ: 10,000 تومان
نویسنده:

اریک هیل

مترجم:

مژگان شیخی

ویراستار:

مژگان کلهر

ناشر:

افق

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

813

سال چاپ:

1399

نوبت چاپ:

8

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643695194

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

ترجمه