جایم اینجا نبود
"ماهرو" دختری ساده و روستایی است که رویای رفتن به دانشگاه و ادامهی تحصیل در سر دارد. او به رغم مخالفتهای پدرش تحصیلات خود را به پایان رسانده و در کنکور قبول میشود و سرانجام با کمک نامزدش، "عطا"، به مشهد میرود و وارد دانشگاه میشود. ولی طی اتفاقاتی با شخصی به نام "حمید" آشنا میشود که این آشنایی به ازدواج آنها میانجامد. اما عطا که نفرت تمام وجودش را فرا گرفته، در شب عروسی آنتها مخفیانه وارد خانهشان میشود و حمید را به قتل میرساند. ماهرو که بسیار به حمید علاقهمند بود درصدد انتقام برمیآید و سرانجام در مراسم عروسی برادرش به وسیلهی شیرینی آلوده به سم او را میکشد و فرار میکند. ولی در نهایت خود را به پلیس معرفی میکند و به خاطر قتل عمد به قصاص محکوم میشود.