بیعشق، بیوطن: داستان کوتاه
شعر فارسی - قرن 14
این کتاب مشتمل بر 24 داستان کوتاه با عنوانهای «خالی»، «تلاطم»، «آینه»، «شتاب کن»، «رؤیا»، «کابوس»، «کسوف» و ... است. داستان «بیعشق، بیوطن» درباره پسری دانشجوست که بنابر دلایلی از دانشگاه اخراج میشود. او دانشجوی رشته تاریخ بوده و دلش میخواست فرهنگ جامعهاش را متحول کند. «مریم» همدانشگاهی او دلباخته اوست اما پس از اخراج از دانشگاه دیگر سراغ پسر را نگرفته است؛ پسر که گویی در اوهام به سر میبرد و خاطراتش را مرور میکند پس از رهایی از کابوس زندگی متوجه میشود که مریم مرده است.