سوده
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین بابیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در داستان میخوانیم: ««بیژن» بهصورت افسردهاش نگاهی انداخت و گفت: به شرطی که گریهزاری در کار نباشه. خیلی زود هم تمام کنی که پدرت دل تو دلش نیست و از اذان صبح بیداره. با شنیدن نام پدر اضطراب و تشویشی ناخواسته به قلبش هجوم آورد. باید با او هم روبهرو میشد. با کوه غروری که حالا نمیدانست چقدر از آن باقیمانده است؛ اتومبیل از خیابان خلوت گذشت و وارد شهر شد».