سبد سفارش شما خالی است!

در "حروم نشی"، راوی که مشغول درس خواندن برای شب امتحان است، با صدای زنگ به خود آمده و برای باز کردن در به حیاط می‌رود و در همین حال پروانه ـ دختر همسایه‌شان ـ را مشاهده می‌کند که آش نذری آزادی پدرش را آورده است. راوی با دیدن چهره‌ی پروانه به او دل می‌بازد، اما در این لحظه پدرش به او می‌گوید: اگه حواست جمع نباشه، دل و نوجوونیت حروم می‌شن و بدین‌ترتیب او را از عشق پروانه برحذر می‌دارد. این مجموعه حاوی داستان‌های کوتاه با مضامین اخلاقی است که با استناد به "کیمیای سعادت" اثر امام محمد غزالی نگاشته شده است. عناوین برخی از داستان‌ها عبارت است از: آینه‌ات‌رو نگه‌دار؛ حروم نشی؛ خودت باشی درست می‌شه؛ دوتاها یکی بشن؛ مواظب اسبت باش؛ رفیق نیمه‌راه نباش؛ بپا حواست پرت نشه؛ فشار قبر رو باور کن بابا؛ مواظب تله‌ها باش؛ آینه‌های موازی؛ و کار خوبت را مخفی کن.