غول بزرگ مهربان
داستانهای انگلیسی - قرن 20م. - ادبیات کودکان و نوجوانان
در این داستان مصور، ماجرای غولهایی وحشتناک و آدمخوار بازگو شده که غذایشان پسرها و دخترهای نوجوان است؛ اما یکی از این غولها که غول بزرگ مهربان نامیده میشود هرگز انسانها را نمیخورد. او وقتی شبها به سرزمین خواب میرود و خوابهای زیبا و شیرین شکار میکند و بعد خوابها را به اتاق بچهها میبرد و به آنها میدهد. این غول مهربان یک بار دختر کوچولویی به نام سوفی را با خود به سرزمین غولها میآورد. سوفی با شنیدن حرفهای غول بزرگ و مهربان و دیدن غولهای آدمخوار به فکر چاره میافتد. پس از آن با کمک غول مهربان نقشهای طرح میکند. بدین سان که حقایق مربوط به غولها را در خواب به ملکه انگلستان نشان میدهند. بدین ترتیب، ملکه با غول بزرگ مهربان و سوفی آشنا میشود و با کمک ارتش، غولهای آدمخوار را در گودالی بزرگ زندانی میکند.