کلبهی اسرارآمیز
افسانههای عامه
این داستان عامیانه روایت دو دوست با نام "راه" و "بیراه" است که طی سفری با یکدیگر آشنا میشوند. اما راه که بیراه را فردی حیلهگر درمییابد، در نیمههای سفر از او جدا شده و به کلبهای متروک پای میگذارد. اما از قضا متوجه حضور یک شیر، یک گرگ و یک پلنگ در این کلبه میشود. راه با گوش دادن به سخنان آنها متوجه وجود سکههای طلا در لانهی موشها در پشتبام کلبه شده، نیز به وجود هفت کوزهی پر از طلا و نقره که سالیان پیش در زمین مدفون شده پی میبرد. همچنین درمییابد که دختر پادشاه دیوانه شده و علاج او خوردن گوشت یک برهی سیاه و یک برهی سفید است که در میان گلهی چوپانی در نزدیکی کلبه زندگی میکنند. راه پس از شنیدن این سخنان تصمیم میگیرد تا به علاج دختر پادشاه بپردازد و به ثروت عظیمی دست یابد و... مخاطبان کتاب، گروه سنی "ب" و "ج" هستند.