اسکلیگ و بچهها
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
در این داستان "مایکل "پسر بچهای است کنجکاو، او خواهر کوچولویی دارد که در بیمارستان بستری است .مایکل در گاراژ خانه جدیدشان با موجودی ضعیف و بیمار برخورد میکند که در عین شباهت به انسان، دو تا بال نیز دارد .مایکل چند بار در خواب، "اسکلیگ "همان موجود ضعیف را میبیند که دستان خواهرش را گرفته با هم پرواز میکنند .او گمان میکند که با نشان دادن تصویر آن موجود به خواهرش، حال او بهتر خواهد شد .سرانجام مایکل با کمک دوستش "مینا "اسکلیگ غذا میدهند و جانی دوباره به او میبخشند ; به گونهای که او آماده پرواز میشود .از طرفی حال خواهر مایکل نیز بهبود مییابد و او را به خانه باز میگردانند .