هنوز روز چهارم نیامده بود ...

هنوز روز چهارم نیامده بود ...

صالح، پیامبر - داستان / قرآن - قصه‌ها / داستان‌های مذهبی - قرن 14

در شمال غربی عربستان، در کنار کوه‌ها سرزمینی به نام "حجر" قرار داشت که محل سکونت قومی به نام "ثمود" بود. آن‌ها با سرگذشت اقوام پیش از خود آشنایی داشتند، به همین دلیل دریافته بودند که باید خانه‌هایی محکم و مطمئن داشته باشند. آن‌ها با زحمت بسیار خانه‌هایی در کوه برای خود تراشیده بودند. قوم ثمود بت‌پرست بودند و حضرت "صالح"، پیامبر خدا، هرچه تلاش کرد نتوانست پیامبری‌اش را به اثبات برساند. او نیز نشانه‌ای از قدرت خداوند به آن‌ها نشان داد. ناگهان صخره‌ای شکاف برداشت و در مقابل چشم حیرت‌زدۀ مردم شتری از شکاف صخره بیرون آمد. اما جز چند نفر کس دیگری به صالح ایمان نیاورد. صالح از قوم ثمود خواست تا به نشانۀ خداوند احترام بگذارند و با وسیلۀ هدایت خود بدرفتاری نکنند. اما آن‌ها به پیمان خود وفادار نماندند و شتر را کشتند و به عذابی سخت و دردناک دچار شدند.

قیمت چاپ: 2,150 تومان
نویسنده:

سعید روح‌افزا

تصویرگر:

فرهاد جمشیدی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

297.156

سال چاپ:

1390

نوبت چاپ:

2

تعداد صفحات:

40

قطع کتاب:

رحلی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643912017

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف