نبرد خدایان: افسانه مار
داستانهای فارسی - قرن 14
آن مار، نهاد و سرشتش از جادو بود. چیزی که انگار دنباله اهریمن در جهان بود. سرشار از پلیدی و هیچ کس تاکنون نتوانسته بود او را در همه زندگانی هزاران سالهاش در هم بشکند. اینک... درست در آن روز و آن دم که جهان در آستانه بزرگترین و واپسین نبرد جهان آزاد، با آفرینش پلیدی ایستاده بود، همه نیروهای اهریمنی در برابر همه مردمان باز میایستادند... او نیز فراخوانده شده بود تا دوزخی از رنگ و نیرنگ و فریب و دسیسه بپردازد و فرمان خداوند گارانش را به سرانجام برساند. او باید یک خدا را میکشت و مردمان را بر سر یک ندانستن به قربانگاه در میآورد...