خلبان کوچولو
داستانهای تخیلی / داستانهای کودکان و نوجوانان
در این قصهی مصور، ماجرای پسربچهای بازگو میشود که پدرش را در جنگ از دست داده است. پدرش خلبان بود و از این رو، او هواپیمای اسباببازی خود را بسیار دوست داشت و با آن حرف میزند. هواپیما او را به عراق میبرد. پسرک در آنجا با دختری عراقی آشنا میشود و او را با خود سوار هواپیمای کوچک خود میکند و ابتدا در بیابانی با بازی فراری مواجه میشوند و سپس به قلعهای میروند و در آنجا با عدهای افراد سیاسی آشنا میشوند که نقشهی جنگ میکشند. سپس به یک عکاس (خبرنگار) میرسند و از او دربارهی کارش میپرسند و مرد عکاس در جوابشان میگوید که او با انعکاس واقعه و از طریق عکس گرفتن، در قبال دشمن میجنگد و شما هم با این دوستی و گشتنتان میجنگید، بزرگ که شدید، بچههایتان در صلح زندگی میکنند. گفتنی است اثر حاضر در پایان کتاب فارسی پنجم دبستان معرفی شده است. مخاطبان کتاب، گروه سنی "ب" هستند.