مملی می‌ره دبستان

مملی می‌ره دبستان

شعر کودکان و نوجوانان - قرن 14

"مملی" بزرگ شده و می‌خواهد به دبستان برود. او آرزو دارد دکتر شود، به همین دلیل سعی می‌کند درس‌ها را بیاموزد و نمره‌های بیست بگیرد و همیشه شاگرد اول باشد. او به همراه مادر برای خرید به بازار می‌رود و کیف، کتاب و روپوش می‌خرد. مادر به او می‌گوید که از این پس باید صبح زود از خواب بیدار شود و پدر نیز سفارش می‌کند که با همه مهربان باشد، با کسی دعوا نکند و در راه مدرسه آلوچه‌ی غیربهداشتی نخورد. هم‌چنین به او یادآور می‌شود که معلم، بهترین دوست بچه‌هاست. روز اول مهر مملی به همراه مادر به مدرسه می‌رود. همه‌ی بچه‌ها خندان هستند به جز مملی که به شدت گریه می‌کند، زیرا می‌خواهد پیش مادر بماند، اما معلم مهربان مزایای مدرسه را برای مملی برمی‌شمارد. مملی نیز با شنیدن صدای رنگ مدرسه، شاد و خندان دست مادر را رها کرده و به شاگردان دیگر می‌پیوندد. این داستان در قالب شعر به چاپ رسیده است.

قیمت چاپ: 1,500 تومان
ناشر:

قیوم

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa1.62‌

سال چاپ:

1386

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

سلطانی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789649943299

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف