لطف سردار
سلیمانی، قاسم، 1335 - 1398 - داستان / داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب تلفیقی از خاطرات احساسی و اتفاقاتی که برای نویسنده اثر در مراسم تشییع سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی» برای ایشان پیش آمده بود، نوشته است. نویسنده این اثر جهت رسیدن به مراسم تشییع با ماجراهایی روبهرو میشود و در هر قدم که به مراسم تشییع آن سردار بزرگ اسلام نزدیک میشود بیشتر متوجه «لطف سردار» میشود. در بخشی از این کتاب میخوانید: «حق داشتی... اگر مرا نمیپذیرفتی هم حق داشتی. آخر من کجا و شما کجا! همانقدر که در دلم امید بود، همانقدر هم ناامید بودم، مانده بودم چه میشود. اشک پهنای صورتم را گرفته بود، گاهی از شیشه ماشین بیرون را نگاه میکردم چقدر ...».