آدم و حوا در زمین
زمانی که "آدم (ع)" و "حوا" از بهشت رانده شده و به زمین آمدند، آدم آنقدر عذرخواهی و گریه کرد تا این که خداوند او را بخشید، شیطان از آدم و حوا دست برنمیداشت و وقتی فهمید که خداوند آدم را بخشیده است دوباره به او حسادت کرد. پس ازمدتی آدم و حوا صاحب فرزند شدند. اولین بچههایشان، دو پسر به نام هابیل و قابیل بودند. هابیل از حیوانات مراقبت میکرد و قابیل نیز کشاورزی میکرد. روزی از روزها آدم از دو پسرش خواست، برای تشکر و سپاس، هدیهای را آماده کنند و آن را به خداوند تقدیم کنند. شیطان تصمیم گرفت به سراغ بچههای آدم برود و آنها را فریب دهد. هابیل از میان گوسفندانش بهترین گوسفند را انتخاب کرد تا به خدا هدیه دهد اما قابیل فریب شیطان را خورد و یک ساقهی گندم پوسیده را انتخاب کرد. خدا هدیهی هابیل را قبول و هدیهی قابیل را که با بیتوجهی و انجام دادن دستورهای شیطان انتخاب شده بود رد کرد. بنابراین قابیل ناراحت شد و بار دیگر فریب شیطان را خورد و برادرش را کشت. او در جواب پدر و مادرش که سراغ هابیل را از او گرفتند به دروغ گفت: نمیدانم. سالها گذشت، روزی آدم بچههایش را فراخواند و ماجرای خودشان را برای آنها بازگو کرد و گفت باید همیشه مواظب خودشان باشند، چون شیطان قول داده است که تمام فرزندان آدم را بفریبد. سپس آخرین فرزندش، "شیث"، را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد.