شراره
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر با موضوع اجتماعی و عاشقانه سرگذشت دختری به نام «شراره» و فراز و نشیبهای زندگی وی است. «شراره» دختر هفده ساله و زیبایی است که در خانوادة مرفّه و ثروتمندی زندگی میکند. او در دوران مدرسه عاشق معلّم ادبیات خود، «مجید افخمی» میشود و به شدّت به وی عشق میورزد. «مجید» نیز عاشق وی میشود و از او خواستگاری میکند. این امر مورد مخالفت پدر و مادر شراره قرار میگیرد و «شراره» برخلاف تهدید خانواده، خود به نزد «مجید» میرود و با وی ازدواج میکند. بعد از مدّتی او صاحب دو فرزند دوقلو به نامهای «محمود» و «محسن» میشود. «مجید» براثر اتّفاقی فوت میکند و «شراره» نیاز خود به خانوادهاش را احساس کرده و به نزد آنها میرود، امّا خانواده او را دوباره طرد میکنند. «شراره» مجبور میشود یکی از پسران خود را به یک خانواده به عنوان فرزند خوانده بدهد و بار زندگی خود و یک فرزند را به تنهایی در جامعه به دوش بکشد.