خشم دالامپر
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستان چهار جوان فامیل از تبار «مرگور» ارومیه را روایت میکند که در یکی از سردترین روزهای زمستان را یک خطرناکتری سفر در سختترین نقاط کوهستان میشوند. آنان بار سفر میبندند و دل به کوههای بیرحم زاگرس میزنند با این قرار که روز بعد برگردند. ولی سفرشان 11 روز به طول میانجامد. در داستان میخوانیم: «ساعت 11 شب است. آسمان صاف و پر از ستارگان درخشان است. ستارگانی که در آسمان زیبا، چشمکزنان در مقابل دیدگان سوسو میزنند».