کیمیا
داستانهای فارسی - قرن 14
«کیمیا» دختر متین و عاقلی است که پدر و مادر خود را از دست داده و تنها زندگی میکند. او در شرکت حسابداری متعلّق به آقای «آریایی» مشغول به کار میشود. یکی از کارمندان آنجا به نام «شهلا» که عروس «آریایی» است، با «کیمیا» دوست میشود و او را وارد روابط خانوادگی میکند و صمیمیتی بین «کیمیا» و «شهلا» و خانوادهاش به وجود میآید. «علی»، همسر شهید و «حمید» پسر دیگر «آریایی» از نظر عقیدتی متفاوت با پدر و مادر هستند. «حمید» خواهان ازدواج با دختری ایرانی است امّا مادر نمیپذیرد و قصد دارد دختر یکی از تجار خارجی را برای وی نامزد کند. «حمید» و «کیمیا» با دیدن هم دلباختة میگردند امّا مخالفتها آغاز میشود و وصال آنها را برای مدتی به تأخیر میاندازد.