خاطرات یک آدمکش
داستانهای کرهای - قرن 20م.
«خاطرات یک آدمکش»، داستان مردی است که سالها آدم کشته است و حالا که خودش را در دوران بازنشستگی میبیند، باز هم همه چیز دستبهدست هم داده تا او به پیشهی آدمکشی بازگردد. مردی که فکر میکند دچار فراموشی شده و نه آخرین قتلش و نه حتی سگش را به یاد نمیآورد. احساس میکند همه چیزش از جمله عقلش را از دست داده است. در این میان اما یک شوک، یک واقعه، او را به وضعیتی دیگر میبرد و او را در تردید بازگشت به کار همیشگیاش یعنی آدمکشی فرومیبرد. مردی که میداند دخترش عاشق کسی شده که یک قاتل زنجیرهای است، چه کار باید بکند؟ چه کاری از دستش برمیآید؟ او باید جان دخترش را نجات دهد، آن هم از دست قاتلی که بیوقفه آدم میکشد، قاتلی که دختران شهر را نشانه گرفته و یکییکی خونشان را میریزد... .