سرو در خون نشسته: غمنامهی سیاوش: از مجموعه داستانهای شاهنامه
فردوسی، ابوالقاسم، 329؟ - 416ق. شاهنامه - اقتباسها / داستانهای فارسی - قرن 14
«رستم» پس از تولد «سیاوش»، مسئولیت نگهداری و تربیت او را برعهده میگیرد و با تمام توان به او فنون رزم و جنگآوری را میآموزد. سپس بنا به خواست سیاوش او را نزد پدرش «کاووس» میبرد. کاووس طی هفت سال سیاوش را میآزماید و از او جز پاکی و صداقت نمیبیند. بر همین اساس در هشتمین سال دستور میدهد تا حکومت سرزمین «کهستان» را به نام وی بنویسند. پس از رسیدن سیاوش به حاکمیت کهستان، روزی به نزد پدر میرود تا از ملکداری خویش به او گزارش بدهد و در همان حال «سودابه» ـ دختر پادشاه هاماوران و نامادریاش ـ را میبیند. سودابه با ترفندی سیاوش را به شبستان خویش خوانده و به او تهمت ناروا میزند. کیکاووس نیز برای اثبات بیگناهی سیاوش از او میخواهد تا از آتش عبور کند. با عبور سیاوش از آتش و سلامت بودن او بیگناهیاش اثبات میگردد. بیست و سومین شماره از مجموعة «کتاب شهر» به بازنویسی داستان سیاوش بر اساس متن شاهنامه اختصاص دارد.