جک و لوبیای سحرآمیز و دو داستان دیگر
داستانهای کوتاه
کتاب مصور حاضر دربردارنده سه داستان کوتاه تخیلی برای گروه سنی (ب) و (ج) است. در داستان «جک و لوبیای سحرآمیز» آمده: در زمانهای قدیم در یک شهر کوچک، پسری به نام جک زندگی میکرد. جک گاوی داشت که شیر زیادی میداد. اما یک روز دیگر گاو جک شیر نداد. جک مجبور شد گاوش را بفروسد. مردی که گاو را خرید به جای پول به جک چند دانه لوبیا داد. جک لوبیاها را در باغ پشت خانه کاشت. اما صبح روز بعد چیز عجیبی را در باغ دید و پس از آن ماجراهای جالبی برای جک رخ داد.