فسقلی و شاطرباشی
داستانهای اجتماعی / داستانهای تخیلی / داستانهای کودکان و نوجوانان
یک روز «فسقلی» به سفارش مادرش به نانوایی رفت تا نان بخرد. نانوایی شلوغ بود و فسقلی بدون توجه به رعایت حق دیگران، جلو رفت و نان خرید. وقتی مادر از موضوع مطلع شد، بسیار ناراحت شد و با فسقلی به نانوایی رفت. در آنجا فسقلی که به اشتباهش پی برده بود با شرمندگی از همه معذرتخواهی کرد. مخاطبان این داستان اجتماعی گروه سنی «ب» هستند.