خاطرات پادوی یک گلفباز حرفهای
داستانهای فارسی - قرن 14
در این داستان رئال چند دوست قدیمی که حالا دانشجو هستند دور هم جمع میشوند تا برنامهای را اجرا کنند. در طی اجرای این برنامه دوستان فکر میکنند که یکی از آنها خیانتکار است. پیدا کردن خائن در یک جمع سهنفره کار سختی نیست، شواهد، حکایت از خیانت «قادر» دارد. قادر در میان نگاه مشکوک «نیما» و «راوی» شروع به دفاع از خود میکند، احتمالاتی که قادر برای دفاع بیان میکند باعث میشود تا «راوی» نیز بهعنوان یک مهندس ابراز وجود کند. «راوی» برای جبران کار قادر پیش از آنکه اجازه فکر کردن به نیما را بدهد نظر قادر را تأیید میکند و... .