مسیحایی: نمایشنامه
در نمایشنامة حاضر «مسیح» دانشجوی رشتة علوم سیاسی است. او در دانشکده، با دختری به نام «ریرا» آشنا میشود. مسیح پس از گفتوگو با ریرا خاطر نشان میکند که پدرش در جبهه به شهادت رسیده است. آنگاه چگونگی به شهادت رسیدن او را شرح میدهد. بدینترتیب یکی از رزمندگان ایرانی، پدرش را با نیروهای عراقی اشتباه گرفته و او را مورد اصابت گلولة خود قرار داده است. پس از انجام این اشتباه، رزمنده برای پنهان ساختن این ماجرا در نقش پدر مسیح بازی میکند و همواره نامههایی را برای خانوادة او میفرستد. او آنقدر به نوشتن ادامه میدهد تا پدر مسیح همواره برای او و مادرش زنده بماند.