خانه کوچک
کتاب حاضر، داستان فراز و نشیبهای زندگی جوانی به نام «امیر» است که گرفتار افیون اعتیاد میشود و خود و خانوادهاش را گرفتار دردهای بیشمار میکند. «امیر» کشیگیر محبوب و فردی مؤدب و محجوب است. او فرزند «محمود»، افسر بازنشسته است. «محمود» در دوران بازنشتگی، نگهبان کارخانة بزرگی است و «امیر» با رفت و آمد در آنجا با «رزیتا»، دختر صاحب کارخانه آشنا میشود و عاشق وی میشود. امّا مدّتی بعد از وی جدا میشود و به اعتیاد روی میآورد. اعتیاد او را به ورطة نابودی میکشاند و بعد از تجربة شکستهای فراوان، طردها و تنهاییها با کمک پدر به آغوش گرم خانواده باز میگردد و زندگی جدیدی را با دخترخاله و نامزد قبلیاش «منیژه» آغاز میکند.