زیر درختان میشمش
داستانهای حیوانات / داستانهای تخیلی
«اگ» و «یت» زیر درختهای میشمش ایستاده بودند. آنها از گامبریزیلها بودند. همة گامبریزیلها اسمهای کوتاه و پاهای بلند داشتند. آنها با اسلابدانکها خیلی خوب بودند، ولی اگ از همة آنها متنفر بود. یت به او میگفت که اسلابدانکها موجودات بیآزاری هستند، اما اگ از آنها میترسید. تا این که یکی از اسلابدانکها به طرف آنها آمد. اگ خیلی ترسیده بود ولی یت با او حرف زد و به او گفت که اگ از شما میترسد. اما آن اسلابدانک با ظاهری رنجیده از آن دو دور و یت از این اتفاق ناراحت شد. بعد از آن، برخوردهایی بین گامبریزیلها و اسلامبدانکها به وجود آمد و اتفاقات تازهای رخ داد. کتاب حاضر شماره 15 از مجموعة «رمان کودک» است.