مدرسهی جاسوسی
داستانهای کودکان (آمریکایی) - قرن 20م.
«بن ریپلی»، استعداد عجیبی در ضرب و تقسیم بزرگترین عددها در کسری از ثانیه دارد و در یک مدرسه کسالتبار معمولی درس میخواند و غروبها سری به وبسایتهای سازمانهای جاسوسی میزند. او عاشق «جیمز باند» است. یک روز در خانهاش، مردی بهنام «الکساندر هیل» که شبیه جیمز باند است را میبیند آن هم بدون اینکه روحش خبر داشته باشد. بن ریپلی به پیشنهاد او در آزمون مدرسه جاسوسی شرکت کرده و پذیرفته میشود... بن ریپلی، برای زنده ماندن باید هر روز بر دشمنان بیشمارش پیروز شود... .