وقتی آمد به او بگو
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان روایتگر ماجرای زندگی یک خانواده سه نفره است. «رضا» پدر خانواده در جنگ اسیر شده و مادر خانواده به همراه دخترش «هانیه» با یکدیگر زندگی میکنند. «ناصر» پسر یکی از آشناهای خانواده خواستگار هانیه است. مادر اصرار دارد هانیه تا بازگشت پدر صبر کند اما هانیه اصرار به ازدواج دارد. مادر برای تغییر دادن نظر هانیه ماجرای آشنایی و ازدواج خودش با رضا همسرش را برای هانیه تعریف میکند و هانیه با شنیدن آن خاطرات زاویه نگاهش به پدرش تغییر میکند... . هانیه و رفتارهای متفاوت ناصر، اتفاقات جدیدی برای هانیه رقم میزند... .