آن چهارده نفر
نثر فارسی - قرن 14
«تو مظلومترینی، نه به آن دلیل که تو را کشتند، یا در میان نخلستانها رهایت کردند، که آنها همه، ستمهای دشمن بود و دشمنان اگر چنان نکنند، شگفتی باید کرد. تو مظلومترینی، زیرا آنان که به مهر تو میبالند، کمتر چون تواند و آنان که نام تو را بر زبان دارند، بسا که دلهایشان آلودۀ نامهای دیگر است... تو مظلومترینی، اگرچه هنوز زبانهای بسیار، به ترنم «یاعلی»، میچرخد و نامت دلهای بسیاری را آسمانی میکند...، آنچه از نظر گذشت بخشی است از کتاب حاضر که دربردارنده یازده دلنوشته با عنوان محبوب مهربان؛ پیامآور؛ تو مظلومترینی؛ از آن بالا؛ از گودال؛ کربلایی؛ اگر تو را نداشتیم؛ غربت قرون؛ جمعهها؛ آن روز؛ و حرف آخر است.