اعترافات هولناک لاکپشت مرده ...
داستانهای فارسی - قرن 14
رمان حاضر از لحظه مرگ همسر جوان راوی آغاز میشود. زن جوان، قلدر و البته عجیبی که در بیمارستان از دنیا میرود و راوی ناچار است در رویارویی با این اتفاق آدمهایی را درک کند که هرکدام به شکلی به او مشکوکاند. راوی مرتضی برزگر بازیگوش است، هراس دارد روح زن مردهاش روزگارش را سیاه کند و از سویی از اعماق وجودش این زن را دوست دارد. رمان با ریتمی سریع و مملو از ماجرا پیش میرود. طنز سیاه، رفتوبرگشتهای زمانی و روابط بین آدمها، این اثر را جذاب کرده است. رمان روایتی است از یک وضعیت و البته شری که این مرگ آن را در فضا آزاد کرده است.