عسلی و غرش ابر: شعر کودکانه
این کتاب با زبان شعر، داستان دختری به نام عسلی را برای خردسالان بیان میکند. در یک روز ابری از اینکه خورشید در پشت ابرها پنهان شده بود، عسلی خیلی دلتنگ بود. بالاخره باران شروع شد و ناگهان رعد و برقی در آسمان پدیدار شد. مادر عسلی که نگرانی و ترس دخترش را دیده بود، او را آرام کرد و به او گفت که رعد و برق ترسناک نیست و اگر در زیر درخت نباشد خطری هم ندارد و در مدت کوتاهی دوباره خورشید در آسمان نور افشانی میکند.