سرگذشت فلسفه
فلسفه - تاریخ
در سیر تطور فلسفه، دو بحث اساسی در کانون آن قرار داشته است: اول اینکه ماهیت هرآنچه هست چیست؟ و دوم، در صورتی که اصلا بتوانیم چیزی را بدانیم چگونه میتوانیم آن را بدانیم؟ بررسی در زمینهی پرستش نخست، یعنی دربارهی آنچه وجود دارد و ماهیت هستی، شاخهای از فلسفه را با نام "هستیشناسی" تشکیل میدهد و بررسی پرسش دوم ـ دربارهی ماهیت شناخت و امکان دانستن ـ شناختشناسی (معرفتشناسی) نامیده میشود. جریان اصلی تاریخ فلسفه، تحول این دو مبحث و کلیهی مباحث فرعی برآمده از آنها طی قرنهاست. اصرار برآوردن دلیل و برهان یکی از صفات بارز فلسفه و وجه تمایز فلسفه با مسائلی چون دین و هنر است. در دین، استعدادهای صرف ما را به سرمنزل مقصود نمیرساند. شیوهی هنر نیز متکی بر کشف و شهود است تا بحث عقلی. اما فلسفه، علم و هنر با یکدیگر در تضاد نیستند و با هم وجه اشتراک دارند. هر سه با راز وجود جان و هستی انسان روبهرو هستند و میکوشند درک ژرفتری از این مباحث به دست آورند. هر سه پیوسته از الهام و نیز از انتقاد بهره میجویند و هر سه دریافتهای خود را به همگان عرضه میکنند. اما از آنجا که روشهای مختلف دارند خلقیات مختلف میطلبند، اما هدف هر سه یکی است. کتاب حاضر به سرگذشت یکی از این موارد یعنی فلسفه اختصاص دارد. در این کتاب، خواننده در جریان تاریخ آراء و اندیشهها از دورهی یونان باستان تا دورهی جدید قرار میگیرد.