هجوم آفتاب
داستانهای فارسی - قرن 14
«بیبی» خاطرات گذشته را با خود مرور میکند. روز بعد قرار است خانهاش را با بولدوزر خراب کنند؛ جایی که فرزندانش را در آنجا به دنیا آورده و بزرگ کرده و با «سالار»، همسرش، دوران خوشی را گذرانده است. خانهاش در طرح قرار گرفته و هرچه سعی کرده است نتوانسته کاری کند. او تا فردا صبح مهلت دارد که خانه را تخلیه کند؛ خانهای که پر از خاطرات تلخ و شیرین است. مجموعة حاضر حاوی 10 داستان کوتاه با گویش محلی است و داستان مذکور با عنوان «هجوم آفتاب» یکی از آنهاست. عناوین برخی دیگر از داستانهای کتاب عبارتاند از: یال پریشان اسب؛ خواستگاری؛ کفشها؛ بادبادک؛ عروسک؛ قهوهخانه؛ و خواستگاری.