سبد سفارش شما خالی است!

فیل خانم برای آب بازی کنار رودخانه رفت. او وقتی صورت خود را در آب دید گفت: «وای خدای من! چه خرطوم بلند و زشتی دارم!» خانم فیل پیش خاله خرچنگ رفت و خرطومش را از صورتش جدا کرد. حیوانات جنگل وقتی خانم فیل را دیدند، ترسیدند و فرار کردند. هیچ کس حاضر نبود با موجود عجیبی که نه خوک بود نه فیل روبرو شود. خانم فیل تنها و عصبانی رفت تا از رودخانه آب بخورد؛ اما نتوانست؛ چون خرطوم نداشت. پس پیش خاله کفشدوزک رفت و خرطومش را دوباره دوخت. این داستان به همراه تصاویری رنگی برای گروه سنی الف و ب به طبع رسیده است.