"بازی سرنوشت" (با او) = The game of predestination with her or him
شعر فارسی - قرن 14 / نثر فارسی - قرن 14
نگارنده در شمارهی دوم از این مجموعه، در قالب نظم و نثر، "او" (شخص نامعلومی) را مورد خطاب قرار داده، خاطرنشان میسازد: "در آثاری که به جای گذاشتم هم از درد سخن گفتم و هم از درمان، اویی را از آن جماعت، فرض نمودم و به مشکلات او پرداختم. از هر راهی رفتم، از هردری گفتم، هر دردی را دیدم. به دیدهی منت گذاشته و به درمان پرداختم. گویی که من اویم و با او. خود را در او یافتم. دردش را درد خود، غمش را غمم، حصار او را زندان خود، عشقش را عشق خود و مادرش را فرشتهی خود دانستم. دشواری ماشین را به جان و دل خریدم و بسیار مسرورم که راهی نو فرارویش گشودم".