کودک و فرشته
داستانهای مذهبی / حسنبنعلی(ع)، امام یازدهم، 260 - 232 ق. - داستان
کتاب مصور حاضر برگرفته از قصههای امام عسکری (ع) برای گروه سنی «ب» است. در بخشی از این داستان کوتاه میخوانیم: روزی در روستای هوا رو به تاریکی میرفت. ابراهیم کنار در ایستاد بود. عمویش به او گفت: حتماً همه شهر پر از سرباز است. بهتر است از نخلستان بروی. ابراهیم قصه ما پسرش را در آغوش گرفت و آهسته به او چیزی گفت. همسر ابراهیم با گونههای خیس از ابراهیم پرسید: «ما را به که میسپاری ابراهیم» ابراهیم نگاهی به آسمان کرد و آهی کشید. شیهه اسبی بلند شد. عمو جلو آمد و بازوهای ابراهیم را گرفت؛ و به ابراهیم گفت: زود باش حاکم خودش به راه افتاده و قصد جان تو را کردهاند. ابراهیم بهطرف اسطبل رفت. از دیوار بالا رفت و پرید توی کوچه. صورتش را پوشاند و بهطرف نخلستان دوید. نگارنده در این داستان فضایل اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و نقش سیاسی امام عسکری (ع) را به زبان ساده برای کودکان تنظیم کرده است.