راز کبوترها
داستانهای فارسی - قرن 14
(( راز کبوترها )) روایت عاشقانهای است از زندگی (( مریم )) و (( فرخ )). (( مریم )) کوچک ترین فرزند خانواده است و شانزده سال دارد.قرار است او به همراه پدر و مادرش به مشهد برود .(( خان )) یکی از دوستان پدر (( مریم )) آنها را به منزل خود در مشهد دعوت نموده است .(( خان )) مرد ثروتمندی است که پس از مرگ همسرش بایگانه فرزندش (( فرخ )) زندگی می کند .در ایستگاه قطار از خانواده (( مریم )) استقبال می کنند .و در پی آن به منزل (( خان )) میروند .منزل خان ویلایی است که درمیان باغی وسیع بنا شده است .(( فرخ )) از (( مریم )) میخواهد تا تا پس از استراحت برای گردش به باغ بروند .در گوشهای از باغ قفس کبوترهای ((فرخ )) قرار دارد که مونس روزهای تنهایی او هستند .(( مریم )) با دیدن کبوترها از (( فرخ )) میخواهد آنها را آزاد کند .(( فرخ )) به درخواست او عمل کرده کبوترها را رها می سازد و این امر به منزله رازی میان آن دو باقی میماند .روزها میگذرد تا این که ....