مردان نامرئی
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب، روایت مردانی است که در بخش حفاظت اطلاعات و شناسایی خطمقدم جبههاند. تمرکز اصلی ماجراهای کتاب روی عملیاتهای جاسوسی و ضدجاسوسی از سوی ایران و عراق تمرکز دارد. نقطهقوت این کتاب آوردن اسامی واقعی است؛ از «هاشمی»، «رضایی» و «قالیباف» در جبهه خودی گرفته تا «ژنرال وفیق سامرایی» و «ماهر عبدالرشید» و دیگران در خط عراق. مخاطب در این کتاب از سال 1363 با یکی از گروههای اطلاعات عملیات جنگ همراه میشود و تا پایان جنگ در کنار آنها میماند. این کتاب، قرار است از نحوه مدیریت جنگ بگوید و آنچه بر سر گروههای اطلاعات عملیات آمده است. در بخشی از کتاب میخوانید: «موشو و دیگران هم رسیدند و همگی وارد انبار شدند. نگاهی به اطراف انداخت. از انتهای سالن یکی از کارگران آرام جلو آمد. صاحب با دیدن او خیالش بیشتر آسوده شد. نگاه تندی به جاسم انداخت و خواست چیزی بگوید که از پشت یکی از بارها حسینی مسلح بیرون آمد. صاحب جا خورد. از سوی دیگر...».