آن روز که ریحان را آب برد
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
«ریحان» همسر «حیدر» که مادر سه فرزند خردسال است برای انجام کاری خانهاش را ترک کرده و تا پاسی از شب به خانه باز نگشته است. حیدر نگران از حال ریحان قصد دارد به کلانتری گم شدن ریحان را اطلاع دهد که به یکباره متوجه حضور ریحان میشود. ریحان خونآلود به خانه بازگشته و از آن روز به بعد در کابوسهای خود زندگی میکند تا اینکه... .