نگاهی به معرفتشناسی در فلسفه غرب
معرفتشناسی / شناخت (فلسفه) - ریاضیات
مباحث اصلی این کتاب در باب هستیشناسی و معرفتشناسی در فلسفه غرب است. نگارنده در این باره بر این باور است که" :تا حدی میتوان گفت فلسفه در غرب تا قبل از رنسانس "هستی شناسی "بود و از رنسانس به بعد به معرفت شناسی و ذهنشناسی تبدیل شد .یعنی ماهیت معرفت، محدوده، پیشرفت و مبانی آن و امکان اعتماد به ادعاهای معرفتی، محور اساسی مباحث فیلسوفان بعد از رنسانس قرار گرفت ...لکن از آن جا که تاریخ نگاران فلسفه، ابتدای طرح مباحث معرفتشناسی را از قرن ششم قبل از میلاد میدانند و در این زمینه سوفسطاییان را اولین نظریه پردازان به شمار میآورند، ما نیز در این نوشتار، مطالب خویش را از آن جا آغاز میکنیم و در مطالعه سیر تاریخ معرفتشناسی در غرب، به طرح نظرات فلاسفه مهم و صاحب نظری همچون :سوفسطاییان، افلاطون، ارسطو، آگوستین، آکویناس، دکارت، لاک، بارکلی، هیوم، کانت و دیگران میپردازیم ." نگارنده در بخشی از کتاب به اختصار، معرفتشناسی در فلاسفه اسلامی را نیز توضیح داده است .عناوین فصلها عبارتاند از" :معرفتشناسی در یونان باستان"، "معرفت شناسی در قرون وسطا "و "معرفتشناسی در فلسفه جدید ."ذیل هر یک از فصلها، اندیشهها و تفکرات معرفتشناسی مهمترین فیلسوفان دورههای مذکور به اختصار بیان شده است .