لالایی برای باغبان
داستانهای فارسی - قرن 14
رمان حاضر روایتگر ماجراهای باغی عجیب و باغبانان آن است. آرتان باغبان باغ بزرگی است که همسر زیبا و جوانش «سوران» را بر اثر زمین خوردن و مرگ مغزی از دست میدهد. آرتان او را در باغ دفن میکند و درخت سیبی روی قبرش میکارد. درخت سیب درخت عجیب و جانداری است که با شنیدن شادیهای آرتان سرزنده شده و با شنیدن ناراحتیهای او، برگهایش میریزد. چندی میگذرد، آرتان میمیرد و باغبان جوانی با نام «آراد» برای باغبانی به باغ میآید. روح آرتان با آراد ارتباط برقرار کرده و از عجیب بودن باغ خبر میدهد. آراد از اتفاقات رخ داده در باغ بیمار شده و همسر زیبای او «درا» برای مراقبت به نزد وی میآید. تاریخ برای آراد و درا تکرار میشود و درا چون سوزان فوت کرده و آراد به سرنوشت آرتان دچار شده و تا آخر عمر در باغ میماند.