شاه آرتور و شوالیههای میزگرد
فرهنگ عامه - انگلستان / منظومههای عاشقانه آرتوری - اقتباسها / شوالیه و شوالیهگری - فرهنگ عامه / آرتورشاه - افسانهها و قصهها
کتاب حاضر، داستانی است که در آن روزگاری پادشاه بزرگ و عادلی در انگلستان سلطنت میکرد که آترشاه نام داشت. آترشاه به شاهزاده خانمی به نام «آگرین» دلبسته بود. اما این شاهزاده و خانم او را دوست نداشت: آترشاه آنقدر از این موضوع غمگین بود که همه فکر میکردند بهزودی میمیرد. در آن زمان جادوگر مهربانی زندگی میکرد به نام مرلین که میتوانست خود را بهصورت هر پرنده یا جانوری درآورد و طوری ازنظر همه پنهان شود که هیچکس او را نبیند؛ بهوسیله جادو به هرجایی که دلش میخواست میرفت.