من او را دوست داشتم، ولی ...
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در داستان میخوانیم: «چشم از او برداشتم. کنار پنجره بزرگ و دودی اتاق رفتم. از آن بالا فضای سبز بیمارستان زیبا به نظر میرسید. مریضهایی که با لباسهای سفید و کرم و بعضی آبی روشن در محوطه قدم میزدند یا کنار عزیزانشان نشسته بودند».