شبی که می‌خواستم دست‌هایم را پیدا کنم

شبی که می‌خواستم دست‌هایم را پیدا کنم

داستان‌های فارسی - قرن 14

زن‌هایی همه رنج، اضطراب، انتظار، خستگی، دل‌شکستگی و... زن‌های تشکیل‌دهنده‌ی این داستانند. یکی در انتظار یار، هر روز و هرشب عادت کرده درها و پنجره‌ها را باز بگذارد. دیگری خسته از ظلم‌های پی‌درپی همسر و بی‌مهری‌هایش به دامن قانون پناه برده تا شاید بدین‌وسیله داد خود را بستاند. سومی که با مردی متاهل آشنا است به امید مهر همیشگی وی و دست یافتن به او و تصاحبش برای خویش روزگار می‌گذراند. آن یکی... دریغا هیچ‌یک از این زنان به آرزوی خویش دست نمی‌یابند. و هریک به نوعی دل‌شکسته و تنها به زندگی ادامه می‌دهند. پنجره‌ها و درها بسته نمی‌شود، اما زن پس از رسیدن یار درمی‌یابد اویی که می‌خواسته با اویی که آمده تفاوت بسیار دارد. زن دوم که به قانون پناه برده از سوی قاضی تحقیر شده و تمام حق به همسرش داده می‌شود و زن سوم پس از مدتی، با وجود این که مرد متاهل خود را کاملا محق می‌داند، به این نتیجه می‌رسد که در اشتباه محض است و شاید روزی مرد او را نیز رها کند.

قیمت چاپ: 1,000 تومان
نویسنده:

ماندانا کبیری

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1388

نوبت چاپ:

2

تعداد صفحات:

40

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789649373683

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف