حامی من علی (ع) "برای نوجوانان"
خانوادة من مشرک بودند و من از همان کودکی افکار بدی نسبت به مسلمانان داشتم. روزی در حال بازگشت به خانة حضرت علی (ع) و یارانش را دیدم و دوست داشتم از آنان بیشتر بدانم. گویا حضرت از درون من مطلع بود. سوی من آمد و مرا به خداپرستی دعوت کرد و چگونگی آفرینش انسان را برای من شرح داد. مدتی از آن ماجرا گذشت و من همهچیز را فراموش کرده بودم که شبی در خواب دیدم شخصی مرا به خداپرستی دعوت میکند و من هم مسلمان میشوم. هنگامی که از خواب برخاستم با صدای اذان به سمت مسجد رهسپار شدم، در آنجا حضرت علی (ع) جانب من آمد و از حالم جویا شد. پس از بازگو کردن خوابم برای او مسلمان شدم و در جنگها همراه علی(ع) و یارانش در یک صف میجنگیدم.