گردن دراز و ماجرای باغ میوه (همزیستی مسالمتآمیز)
داستانهای حیوانات / داستانهای آموزنده
ستاره و سیاوش، از مدرسه به خانة مادربزرگ آمده بودند. ستاره در مدرسه بر سر نماینده شدن با شراره رقابت کرده بود و بچهها شراره را انتخاب کرده بودند. ستاره ناراحت بود، غر میزد و از اطرافیان گلایه میکرد. مادربزرگ وقتی ماجرا را متوجه شد، داستان گردندراز و ماجرای باغ میوه را برای او تعریف کرد. این داستان ستاره را متوجة این موضوع کرد که باید به نظر دیگران احترام بگذارد و همیشه با مشورت و همفکری دیگران راهحل مشکلات را پیدا کند. این کتاب همراه با تصاویر و موضوع داستانهای آموزنده و آموزش مهارت زندگی برای دو گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است. در پایان کتاب نیز مطالبی با عنوان راهنمای اولیا و مربیان برای انتقال تجربه و مسایل مربوط به همزیستی مسالمتآمیز، محبوبیت و پذیرش درج شده است.