بگذار بگریم
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، دربردارندة داستان فراز و نشیبهای زندگی مردی به نام «جعفر» است. جعفر به مدت بیست سال با همسر خود «منیژه» زندگی کرده و صاحب دو فرزند به نامهای «احسان» و «الهام» است. جعفر کارگری زحمتکش است که با تلاش فراوان، بعد از سالها کارگاهی را دایر میکند. وضع مالی او بهتر میشود. امّا در این میان منیژه که در تمامی اوقات صبور و فداکار بوده، برای کار به بیمارستانی میرود. او بر اثر چشم و همچشمی با زنی ثروتمند در بیمارستان و وضع مالی خواهران به خصوص ماشین مدل بالای آنها، جعفر را به دلیل کمکاری در زندگی و مهیا نکردن مایحتاج زندگی سرزنش کرده و سرانجام طلاق میگیرد. منیژه روزها و شبها به کار سخت در بیمارستان مشغول میشود، امّا رفته رفته مادّی طلبیهای او بر فرزندان اثر گذاشته و این ماجرا موجب تنهایی همیشگی جعفر و شکستن قلب مهربان او میشود.