نینی که نق نمیزنه عزیزتره پیش همه
شعر کودکان و نوجوانان
نوزادی تازه متولد شده است. او پس از به دنیا آمدن در بیمارستان به همراه پدر و مادر به خانه میآید. پدر به سر کار میرود و مادر در آشپزخانه مشغول پخت غذا میشود. کودک برای جلب توجه مادرش شروع به گریه میکند، مادر به گمان این که او نیازی دارد به نزدش میآید. وقتی متوجهی بهانهگیری او میشود، برایش توضیح میدهد که به دلیل مشغلهی زیاد نمیتواند به طور دایم کنار او باشد، زیرا مجبور است به امور خانه و همینطور نوزاد رسیدگی کند. سپس مادر به او میگوید که هر زمان که کارش به اتمام برسد حتما نزد او خواهد آمد. کودک پس از درک موضوع از نق زدن و بهانهگیری خودداری میکند. بخشی از داستان در قالب شعر به چاپ رسیده است.